فاطمیون پادشاه عالمند | ||
|
عشق یعنی عشق ناب فاطمه بیت الاحزان خراب فاطمه
دل در عزای یاس پرپر خدا می سوزد و زبانه های آتش دلتنگی علی در شب های ویران مدینه سرود غربت می سراید و چه کسی می داند در این روزها بی فاطمه بودن ، در این روزهای دلتنگی و غربت، علی با خدای خویش چه نجوا می کند و داغ یاس کبود خود را چگونه با خدای فاطمه قسمت می کند؟! آه ای چشمان علی! بسوزید و بگریید که زهرای علی را با سیل خونین اشک بدرود باید گفت. حسنم! ای سپر بلای مادر در کوچه های غرور و سرمستی قباله فدک! بگو مگر چه دیدی که اینگونه صدای ناله فرشتگان را به سوز دل خونینت پیوند زدی و با فریاد و فغان در غم صورت نیلی فاطمه رخ زرد نموده ای. تو که کوه صبر بودی،! تو که استواری ات قدمهای مدینه را می شناخت،! اینک چه شده که بدینسان بی تابی و مرغکان آسمان را با تب گریه هایت پرکنان و برسر زنان کرده ای! بگو که قباله فدک را از دست مادر گرفتند پاره کردند و بر صورتش سیلی زدند و گوشواره اش بر زمین افتاد بگو... بگو که مادر گفت به علی چیزی نگویی. زهرا که رفت دیگر چه کسی دستان علی را ببوسد و به او بگوید روحی فداک یا امیرالمؤمنین. زهرا که رفت دیگر چه کسی فخر علی باشد و علمداری کند برای علی؛ زهرا که رفت دیگر چه کسی فاطمه باشد دیگر چه کسی زهرایی کند. روحی فداک ای امام غریب فاطمه یا علی... نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |